ینی به حدی ساده ام (از اثرات دور بودن طولانی مدت از جامعه!!!) با هر کی چت میکنم فکر میکنه دارم مسخرش میکنم:)))))
جالبه که هر روز 40-50 تا بازدید هست از وبم اما هیچکدوم هیچ نظری، توصیه ای، راهنمایی ای ندارید :)
میبینی اینجا هم هیچکس دوسم نداره...
شاید اگه قبل از اینکه وارد دنیای این علم بشم... اون همه دل نوشته و خاطره نوشته دانشجوی پزشکی و دندان رو نمیخوندم اینجوری هیجان در وجودم نمیمُرد... میدونی گاهی باید اجازه بدی پایان تو رو غافلگیر و خوشحال کنه
خوبی ها و منفعت هایی داشت آشنایی با دنیای این آدما اما خیر نه... چرا من اینقدر غرقم؟:(
وقتی دقیق تر فکر میکنم از پاییز سال 93 زندگیم به شدت افتاد رو سیر نزولی مهم ترین علتش هم نت بود! اینقدر دقیق بودن و دقیق شدن رو ظاهر زندگی آدما خوب نیست
چرا من بیدار نمیشم از این کابوس وحشتناک...
من کی ام؟؟ بذار بیشتر فکر کنم از کجا شروع شد اینهمه دروغگویی... خدایا من کجا میرم؟😢😢😢😥
ب.ن: فکر کردی همه مثل خودت خر اند؟؟!
همه رو به دست باد بسپار و برو..... هر چه بادا باد. دیگه خسته شدم
میدونی بعضیا حتی یادشون هم نحسِ.. خرافاتی نیستم اما در مورد بعضیا وارنینگ(warnig!!!) خدا رو خیلی خوب حس کردم اما خودم رو زدم به اون راه، شاید دلیلش ایمان ناقصم باشه که هیچوقت قدرت رها کردن رو نداشتم حتی چیزی که به ضررم بوده...
نمیدونم این بی اعتماد به نفسی وحشتناک از کجا اومده :(
وقتی ی" وارد زندگیم شد(ینی به زور واردش کردم!!!!!!!) فکر میکردم بهترین اتفاقات برام میفته اما نه تنها همه چی به افتضاح ترین شکل ممکن رخ داد بلکه حتی الان هم که نیست بازم یادش برام درد سازه... آقا رفت، درکش برات اینقدر سخته؟؟؟ ول کن دیگه... اه
فکر میکردم تو فضای مجازی میشه راحت نوشت! اما من کلا موجود راحتی نیستم حتی با خودم...
چون هیچوقت نمیشه اتفاقات رو اون طوری که رخ داده با همون حس و حال بیان کرد... شاید اگه خودم بودم و همچین نوشته هایی رو میخوندم حالم بهم میخورد و میگفتم چه آدم مزخرفی! اما کی میدونه حقیقت ذات من چیه....
خدایا درسته که تو داناترینی ، درسته که تو میفهمی و من نه، میدونم که همه کارهات از رو مهربونیه.. اما ببین چه شدم؟ من این بودم؟؟ اگه امسال هم هوامو نداشته باشی، نمیدونم چی میشه:((
چون میدونم همه این غم ها و خاکی رفتن ها بخاطر بی هدفی زندگیم به وجود اومده... بهترِ بگم تلاش کردن و شکست خوردن... خدایا من حکمتت رو نمیفهمم... لطفا یکم بیشتر هوامو داشته باش...
+عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست، پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است.
ب.ن: بی فکرِ ترسو...
هیچ تصویری از آینده ندارم....
+اما همه چیز میتونه تغییر کنه (تغییر مثبت)
+هیچ "آدمی" نمیتونه حالمو خوب کنه :(
درسته که اونموقع تو فازی نبودم که بهش علاقمند بشم و انتظار عاطفه ازش داشته باشم.. برام حکم یه ناجی بود که بعد از یه سال فهمیدم که خدا دقیقا از اونجایی ناامیدت میکنه که بهش امید داری....
اما خب خودش پیام میداد، خودش حرف میزد....
رفتنش اونم اینطور که امروز فهمیدم هیچ مشکلی نداره...... ناراحتم کرد... خیلی زیاد، شاید میتونم بگم یه تحقیر دیگه😔😔
+واسه شمایی که میخونید و سایلنت هستید :) اینجا
به جای له کردن خودت، نمیتونی بگی اینم میگذره؟ هر چند بار که لازمه..... از متخصص ترینش جز این چی شنیدی؟!
حتا تظاهر فهمشون هم همراه با تمسخرِ..
+چه جالب شماره دادشش تو اینترنت بود :)))) عکساشو دیدم :/
خیلی ها از دور خوب هستند و مفید! نباید اجازه بدی از یه حدی بیشتر بهت نزدیک بشن چرا که نه تنها دیگه برات مفید نیستند بلکه حتی آسیب زننده هم هستند مثل "ی"
اما هر آدمی یه نقطه مثبتی داره که ازش "یاد" بگیری به جز "ب" !!!!
هیچوقت عمرتون رو تلف نکنید.
+رو پست ها شماره بزنم چیه همش عنوان میخواد!!
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه